- هم آشیان
- دو پرنده که در یک آشیانه به سر ببرند، دو نفر که در یک خانه زندگانی کنند، هم خانه
معنی هم آشیان - جستجوی لغت در جدول جو
- هم آشیان
- دو یا چند کس یا جانور که در یک جا مقام دارند، برابر همسر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم خانه بودن هم منزل بودن، همسری برابری: کجاباهمای سربارگاهش تواندزدن لاف هم آشیانی. (وحشی)
آشیان غم، غم خانه، کنایه از دنیا
غم خانه آشیان اندوه، دنیا جهان
جمع کردن، قبض کردن، آماده شدن تصمیم قطعی برای اجرای کاری گرفتن، توضیح مراد ازین هم کشیدن پیزی دست برداشتن از تنبلی و بیحالی است
دارای کیش و آیین مشترک
کسی که با دیگری نشست و برخاست و معاشرت کند، هم نشست، جلیس، معاشر، همدم، مصاحب: الا ای هم نشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. (حافظ)
دارای یک نشان و علامت، دارای یک طرز و روش
هم رتبه، هم طراز، هم درجه
دو تن که با یکدیگر شان و مقام برابر دارند، هم رتبه، هم درجه، هم مقام، هم تراز